46) سوره شورى (42) آیه 32 وَ مِنْ آیاتِهِ الْجَوارِ فِی الْبَحْ
بسم الله الرحمن الرحیم
46) سوره شورى (42) آیه 32 وَ مِنْ آیاتِهِ الْجَوارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلام
ترجمه
و از نشانه هاى او کشتیهاى جاری در دریاست مانند کوهها[ی مرتفع].
توضیحات برخی کلمات:
جوار: جمع «جاریه»[1] به معنی «کشتی»ای است که در دریا حرکت میکند؛ این کلمه از ریشه «جری» (جریان) به معنای حرکت سریع است. (مفردات/194)
اعلام، جمع «عَلَم» به معنای «علامت» (نشانه) است که در اصطلاح به معنای «کوه مرتفع» به کار برده میشود از این جهت که به عنوان علامت راه قلمداد میشد. (مفردات/581؛ مجمع البحرین 6 /123)
حدیث
عن الْمُفَضَّل عن الصادق ع قال:
... تَأَمَّلْ خِلْقَةَ الْجِذْعِ کَیْفَ هُوَ فَإِنَّکَ تَرَاهُ کَالْمَنْسُوجِ نَسْجاً مِنْ خُیُوطٍ مَمْدُودَةٍ کَالسَّدَى وَ أُخْرَى مَعَهُ مُعْتَرِضَةٌ کَاللُّحْمَةِ کَنَحْوِ مَا یُنْسَجُ بِالْأَیْدِی وَ ذَلِکَ لِیَشْتَدَّ وَ یَصْلُبَ وَ لَا یَتَقَصَّفَ مِنْ حَمْلِ الْقَنَوَاتِ الثَّقِیلَةِ وَ هَزِّ الرِّیَاحِ الْعَوَاصِفِ إِذَا صَارَ نَخْلَةً وَ لِیَتَهَیَّأَ لِلسُّقُوفِ وَ الْجُسُورِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِمَّا یُتَّخَذُ مِنْهُ إِذَا صَارَ جِذْعاً وَ کَذَلِکَ تَرَى الْخَشَبَ مِثْلَ النَّسْجِ فَإِنَّکَ تَرَى بَعْضَهُ مُدَاخِلًا بَعْضُهُ بَعْضاً طُولًا وَ عَرْضاً کَتَدَاخُلِ أَجْزَاءِ اللُّحَمِ وَ فِیهِ مَعَ ذَلِکَ مَتَانَةٌ لِیَصْلُحَ لِمَا یُتَّخَذُ مِنْهُ مِنَ الْآلَاتِ فَإِنَّهُ لَوْ کَانَ مُسْتَحْصَفاً کَالْحِجَارَةِ لَمْ یُمْکِنْ أَنْ یُسْتَعْمَلَ فِی السُّقُوفِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِمَّا یُسْتَعْمَلُ فِیهِ الْخَشَبَةُ کَالْأَبْوَابِ وَ الْأَسِرَّةِ وَ التَّوَابِیتِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ وَ مِنْ جَسِیمِ الْمَصَالِحِ فِی الْخَشَبِ أَنَّهُ یَطْفُو عَلَى الْمَاءِ فَکُلُّ النَّاسِ یَعْرِفُ هَذَا مِنْهُ وَ لَیْسَ کُلُّهُمْ یَعْرِفُ جَلَالَةَ الْأَمْرِ فِیهِ فَلَوْ لَا هَذِهِ الْخُلَّةُ کَیْفَ کَانَتْ هَذِهِ السُّفُنُ وَ الْأَظْرَافُ تَحْمِلُ أَمْثَالَ الْجِبَالِ مِنَ الْحَمُولَةِ وَ أَنَّى کَانَ یَنَالُ النَّاسُ هَذَا الرِّفْقَ وَ خِفَّةَ الْمَئُونَةِ فِی حَمْلِ التِّجَارَاتِ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ کَانَتْ تَعْظُمُ الْمَئُونَةُ عَلَیْهِمْ فِی حَمْلِهَا حَتَّى یُلْقَى کَثِیرٌ مِمَّا یُحْتَاجُ إِلَیْهِ فِی بَعْضِ الْبُلْدَانِ مَفْقُوداً أَصْلًا أَوْ عَسُرَ وُجُودُه
توحید المفضل، ص162-163
امام صادق ع به مفضل (در ضمن حدیثی طولانی) فرمود:
تأمل کن خلقت درخت خرما را که چگونه از تار و پود بافته شده - مانند جامهها که به دست مىبافند- براى آن که صلب و محکم شود و از برداشتن خوشههاى گران نشکند و از بادهاى تند کسرى بر آن راه نیابد و براى بناهاى سقفها و پلها و غیر آن به کار توان برد.
و هم چنین سایر چوبها را که ملاحظه مىکنى بافته شده و اجزایش در طول و عرض در میان یک دیگر داخل شدهاند مانند تداخل تار و پود و مع ذلک استحکامى دارد با نرمى که از آن آلات و ادوات و درها و پنجرهها به عمل توان آورد زیرا که اگر مانند سنگ، محکم و سنگین بود و در سقفها به کار نمىتوانست برد و درها و کرسىها و صندوقها و امثال آن از آن نمىتوانست ساخت. و از مصالح عظیمه که در چوب و تخته است، آن است که بر روى آب مىایستد و از آن کشتىها به عمل مىآید که مانند کوه از بارهاى گران در آن جا مىدهند و از شهر به شهر نقل مىکنند با نهایت خفّت مئونه و آسانى، و اگر این نمىبود، کار بر مردم دشوار مىشد در حمل و نقل بسیارى از امتعه که بدون کشتى نقل آنها میسّر نیست یا بسیار دشوار است.[2]
توحید مفضل، ترجمه علامه مجلسى، ص203
تدبر
1) «و من آیاته» آیات قرآن به ما یاد میدهند که، نه فقط خود قرآن، بلکه تمام عالم را هم «آیات» ببینیم.
2) خدا به عنوان آیه، از یک مصنوع بشری (کشتی) نام برد؛ پس مصنوعات بشری هم آیه و نشانهای برای خدا هستند. چگونه؟ یک جهتش این است که انسان از قوانین عالم طبیعت (که مخلوق خداست) و از اشیای عالم طبیعت (که همگی مخلوق خدا هستند) استفاده کرده تا توانسته کشتی یا هر چیز دیگری بسازد.
پس این گونه نیست که اگر بشر پیشرفت کرد و چیزی را ساخت دیگر خدا کنار رفته باشد؛ همان ساخته بشر هم نشانهای بر خداست.
3) اینکه خدا آب سست و چوب سخت را به گونهای قرار داده که بتوان کشتی عظیم و سنگینی ساخت که روی آب باقی بماند و بلکه بارهای سنگینی را هم از آن طریق جابجا کند، نشانهای بر «حکمت» خداست. امروزه هم که کشتیهای فولادی میسازند، علاوه بر شکل لگنی آن (که هوا را در خود قرار میدهد)، با محفوظ ساختن هوا در میان ورقههای فولاد همان کاری را میکنند که در چوب وجود دارد (به حدیث دقت شود) و در مجموع چگالی کشتی را از آب کمتر میکنند. برای توضیح علمی مطلب، به دو لینک زیر مراجعه کنید.
http://vista.ir/article/84125/ [3]
4) در زبان عربی، وقتی به «سفینه» (= کشتی) «جاریه» میگویند که «جریان» و حرکت کردنش مد نظر باشد. اینکه «کشتی کوهپیکر» حرکت میکند و گویی کوه حرکت میکند، آیهای بر «قدرت» خداست: جهان را به گونهای آفریده که چیزی که همانند کوه، عظیم و سنگین است (و در نتیجه، انتظار میرود ساکن و استوار باشد) روی آب راه میرود! آن هم توسط باد! یعنی دو چیزی که به نظر ما بسیار سست است (آب و باد)، چیزی همانند کوه را بر دوش خود حمل میکنند و بسادگی حرکت میدهند! پس هیچ کار سختی برای خدا سخت نیست؛ سختترین کارها را با سادهترین امور انجام میدهد؛ و نه فقط خودش چنین است بلکه به انسان هم این ظرفیت را داده است که چنین کند.
دو مورد زیر در کانال تلگرام (https://telegram.me/YekAyehQuranDarRooz) نیامده است. و همین طور مطالبی که در پی نوشتها آمده است
5) «کالأعلام» (مانند کوههای مرتفع) در سادهترین حالت، تشبیه برای خود «کشتی» است؛ به همین جهت بسیاری از مترجمان، آیه را بدین صورت ترجمه کردهاند: «و از نشانههاى او کشتیهاى کوهپیکر جاری در دریاست» و نکات فوق را هم بر همین اساس گفتیم. اما میتواند تشبیه برای «کشتی جاری» باشد که کشتی جاری به کوههای در حال حرکت تشبیه شده باشد (شبیه نکته موجود در آیه 88 سوره نمل)؛ و میتواند تشبیه برای «کشتی جاری در دریا» باشد، که این کشتیها به کوههای یخ (که در دریا حرکت میکنند) تشبیه شده باشند.
6) الجوار به معنای ستارگان (که در پهنه آسمان شناورند) نیز آمده است (قرآن کریم میفرماید: الجوار الکنس) در این صورت «اعلام» به همان معنای «علامتها» است که ستارگان برای راهیابی بشر همواره علامت بودهاند. بر این اساس معنای کاملا جدیدی برای آیه در نظر میتوان گرفت که به عجایبی دیگر از خلقت اشاره میکند.
[1] در قرآن کریم به صورت «جاریات» هم جمع بسته شده است: والجاریات یسرا
[2] فقره دیگری از توحید المفضل، (ص146) نیز در ذیل این آیه ممکن بود بیاوریم که برای رعایت اختصار در کانال نیاوردم:
فَإِنْ شَکَکْتَ فِی مَنْفَعَةِ هَذَا الْمَاءِ الْکَثِیرِ الْمُتَرَاکِمِ فِی الْبِحَارِ وَ قُلْتَ مَا الْإِرْبُ فِیهِ فعلم [فَاعْلَمْ] أَنَّهُ مُکْتَنَفٌ وَ مُضْطَرَبٌ مَا لَا یُحْصَى مِنْ أَصْنَافِ السَّمَکِ وَ دَوَابِّ الْبَحْرِ وَ مَعْدِنِ اللُّؤْلُؤِ وَ الْیَاقُوتِ وَ الْعَنْبَرِ وَ أَصْنَافٍ شَتَّى تُسْتَخْرَجُ مِنَ الْبَحْرِ وَ فِی سَوَاحِلِهِ مَنَابِتُ الْعُودِ الْیَلَنْجُوجِ وَ ضُرُوبٍ مِنَ الطِّیبِ وَ الْعَقَاقِیرِ ثُمَّ هُوَ بَعْدُ مَرْکَبٌ لِلنَّاسِ وَ مَحْمِلٌ لِهَذِهِ التِّجَارَاتِ الَّتِی تُجْلَبُ مِنَ الْبُلْدَانِ الْبَعِیدَةِ کَمِثْلِ مَا یُجْلَبُ مِنَ الصِّینِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ مِنَ الْعِرَاقِ إِلَى الصِّینِ فَإِنَّ هَذِهِ التِّجَارَاتِ لَوْ لَمْ یَکُنْ لَهَا مَحْمِلٌ إِلَّا عَلَى الظَّهْرِ لَبَارَتْ وَ بَقِیَتْ فِی بُلْدَانِهَا وَ أَیْدِی أَهْلِهَا لِأَنَّ أَجْرَ حَمْلِهَا یُجَاوِزُ أَثْمَانَهَا فَلَا یَتَعَرَّضُ أَحَدٌ لِحَمْلِهَا وَ کَانَ یَجْتَمِعُ فِی ذَلِکَ أَمْرَانِ أَحَدُهُمَا فَقْدُ أَشْیَاءَ کَثِیرَةٍ تَعْظُمُ الْحَاجَةُ إِلَیْهَا وَ الْآخَرُ انْقِطَاعُ مَعَاشِ مَنْ یَحْمِلُهَا وَ یَتَعَیَّشُ بِفَضْلِهَا
امام صادق ع در توضیح فواید دریا پس از بیان نکاتی میفرمایند:
اگر در فایده این آب بسیار که در دریاها گرد آمده در تردیدى و مىگویى به آن چه نیاز است؟ بدان که جایگاه و مأواى جانوران بىشمار آبزى؛ چون: انواع ماهیها و حیوانات دریایى آب است.
معدن و مخزن گوهر، یاقوت، عنبر و انواع اشیایى که از آب استخراج مىگردد آب است.
در ساحلهاى آن، انواع عودهاى خوشبو و عطرها [اى مستکننده] و داروهاى سودمند یافت مىشود.آب براى مردم همانند مرکبى است که بازرگانان بر آن سوار مىشوند و کالاهاى خود را از سرزمینهاى دور دست براحتى منتقل مىکنند. به وسیله آبها از چین به عراق و از عراق به چین کالا حمل مىکنند.
بىتردید اگر آب وسیله حمل این کالاها نبود و همه چیز با پشت حمل مىشد، همه کالا در همان سرزمینها و در دست صاحبانشان مىماند؛ زیرا هزینه حمل آنها از ارزش خود کالاها بیشتر مىگشت و هیچ کس به حمل آنها اقدام نمىکرد؛ در نتیجه، دو پیامد داشت: 1- بسیارى از چیزهاى مفید که به آن نیاز بود به دست نیازمندان نمىرسید. 2- بسیارى از مردم نمىتوانستند در راه حمل و بازرگانى، این گونه روزى درآورند و زندگى بگذرانند.
شگفتیهاى آفرینش (ترجمه توحید مفضل)، ص134
[3] شناور ماندن یک شیء بر روی یک سیال بستگی به چگالی «نسبت وزن به حجم» آن شیء و سیال دارد ، بدین ترتیب اگر چگالی شییء کمتر از چگالی آب باشد ، آن شیء فقط تا نقطه ای در آب فرو می رود که آب جا به جا شده هم وزن شیء مورد نظر باشد .
اگر چنین اصلی صادق باشد ، پس چگونه ممکن است یک کشتی از جنس فولاد بر روی آب شناور بماند در حالی که وزن مخصوص فولاد در حدود هشت برابر وزن مخصوص آب است . حقیقت این است که بدنه کشتی به وسیله هوا که دارای وزن مخصوص 816 برابر کمتر از آب است ، پر میشود
[4] چرا کشتی های غول پیکر با این وزن اندازه در آب فرو نمی روند؟غرق نمی شوند یا در آب فرو نمی روند؟
فرو رفتن یک جسم در آب درست مثل پایین رفتن یک کفه ترازو و بالا آمدن کفه دیگر است.وقتی جسمی در آب فرو می رود به اندازه حجمش آب را بالا می آورد.مثلا اگر یک بطری یک لیتری را در آب فرو ببریم یک لیتر آب بالا می آید و در سطح آب پخش می شود.البته چون سطح آب خیلی وسیع است،یک لیتر آب در این سطح وسیع پخش می شود و ارتفاع آن بسیار ناچیز خواهد شد.نیرویی که برای بالا آوردن آن حجم آب نیاز دارید به اندازه وزن آب هم حجم آن است؛بنابراین وقتی جسمی یک لیتری را به درون آب فرو ببرید،به اندازه بالا آمدن یک لیتر آب انرژی مصرف می کنید.بنابراین اگر نیروی جاذبه روی جسمی بیشتر از نیروی جاذبه روی آب به همان حجم باشد،آن جسم در آب فرو می رود؛ولی اگر نیروی جاذبه روی جسمی کمتر از نیروی جاذبه روی آن حجمم آب باشد،آن جسم روی آب شناور می ماند.این همان قانون مشهوری است که ارشمیدس در حمام کشف کرد.به زبان ساده تر هرچیزی که چگال تر از آب باشد(جرم حجمی بیشتری داشته اشد)در آب فرو می رود.کشتی ها هرچقدر هم سنگین باشند،وقتی در آب قرار می گیرند،حجم بسیار زیادی دارند همان حجم آب باید به جای آن ها بالا بیاید.علت این موضوع هم شکل لگن مانند کشتی هاست.در واقع کشتی از ماده ای چگال ساخته شده؛ولی آن ماده چگال طوری پخش شده که وقتی در آب قرار بگیرد ،عملا حجمی زیاد از آب را به بالا می راند؛نیرویی که به خاطر وزن به کشتی وارد می شود،تنها معادل وزن دیواره های فلزی کشتی است؛اما نیرویی که کشتی به آب وارد می کند،به اندازه حجمی از آب است که به خاطر فرو رفتن کشتی به سمت بالا آمده و چون بیشتر حجم کشتی که در آب فرو رفته خالی است (در واقع هواست)چگالی کلی کشتی بسیار کمتر از چگالی آب خواهد شد و روی آب می ماند(مگر اینکه درون کشتی پر از آب شود که در آن صورت مانند سنگریزه غرق می شود)اما تمام حجم یک سنگ چگال است ووقتی در آب می اندازیمش غرق می شود؛زیرا نیرویی که وزن سنگ به آب وارد می کند بیشتر از نیروی مورد نیاز برای جا به جا کردن آب هم حجم سنگ به سمت بالاست.